زینت زن=حفظ حجاب((Hejab pix))+عکس+پوستر

پوستر ها و تصاویر جالب از حجاب زنان مسلمان

زینت زن=حفظ حجاب((Hejab pix))+عکس+پوستر

پوستر ها و تصاویر جالب از حجاب زنان مسلمان

زینت زن=حفظ حجاب((Hejab pix))+عکس+پوستر

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند می‏ فرماید:

< ای فرزند آدم اگر چشمت‏ بخواهد تو را به حرام وادار کند ، من پلک‏ها را در اختیار تو قرار داده ‏ام ؛ پس آن‏ها را فروبند >

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۵۷ مطلب با موضوع «جنگ نرم» ثبت شده است

غم انگیزترین دلنوشته بر روی تابوت شهدای غواص

 

 

" پدرم را قانع کن چادر بپوشم "

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۵
حسین کازرونی

 

رهبر انقلاب:
 
ملّت ایران باید متّحد باشد. از این قضایای هسته‌ای و غیر هسته‌ای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یک‌جور بگویند -بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد ، مسئولینی دارد، دنبال میکنند؛ ان‌شاءالله آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند -  بین مردم نباید دودستگی به‌وجود بیاید . دشمن این را میخواهد.
 
۱۳۹۴/۴/۲۷
 
 
 
منبع : سایت رهبری
 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۹
حسین کازرونی


حجاب برتر از دیدگاه رهبر معظم انقلاب


شما خیال کرده‏اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‏ ی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ» و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می‏دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‏جا عمل بشود.

1) بحث پوشش زن نباید از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر باشد.
2) نباید زنان به سمت تجمل گرایی سوق پیدا کنند.
3) حجاب در جهت کرامت زن است


گروه سیاسی « خبرگزاری دانشجو»؛ سخنان رهبر انقلاب که در جایگاه ولی‌فقیه، معارف غنی اسلامی را برای مخاطبان به زبانی ساده و کارآمد و بر طبق مصادیق عینی و مشخص ارائه می‌کند، کاربردی‌ترین منبع برای فهم دیدگاه روشن اسلام در موضوعات و چالش‌های روز است.1

یکی از این موضوعات عینی و ملموس که شاید هیچ‌کس نتواند به اندازه رهبر انقلاب در ارتباط با آن رهنمودهای شفاف و روشن ارائه کند، مسئله مهم و حساس و دقیق «حجاب» است و جالب این‌که حجم اهتمام و گفتار ایشان در این موضوع برخلاف توقع و انتظار بسیار قابل توجه است که بازخوانی بخشی از این سخنان می پردازیم.



1---بحث پوشش زن نباید از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر باشد
به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می‏شود، بحثهای خوبی است که انجام می‏گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه‏های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این‏که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می‏تواند چادر باشد و - همان‏طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.



البته می‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می‏کنند، به خاطر این‏که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می‏کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می‏دهد!



شما خیال کرده‏اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‏ی کذایی و آن لباسهای و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ (6) و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می‏دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می‏شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این‏جاها وقتی نوبت به این کارها می‏رسد، بی‏بندوباری خیلی بیشتر هم می‏شود؛ کمااین‏که در زمان شاه، بی‏بندوباری‏یی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‏جا آن‏طوری نبود. آن‏طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می‏دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می‏کند که چرا بایستی این‏گونه بشود؛ کمااین‏که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب‏مانده‏ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین‏طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.



2--نباید زنان به سمت تجمل‏گرایى سوق پیدا کنند


این گرایش به تجمل‏گرایى که مدتها بود در جامعه‏ى ما یواش یواش کم شده بود، یا در اوایل انقلاب مثلاً خانمها به تجملات و زر و زیورها اعتنایى نمى‏کردند، متأسفانه باز این چیزها - آن‏طور که شنیده مى‏شود - در جامعه‏ى ما دارد رشد مى‏کند. زنان اندیشمند و بافکر و بامعرفت جامعه‏ى ما باید این را خطر بدانند. نباید زنان به سمت تجمل‏گرایى سوق پیدا کنند. البته این خطر براى مردان هم هست؛ منتها در زنان بیشتر و امکانش زیادتر است. وانگهى در این قضیه، در موارد بسیارى، مردان تحت تأثیر زنانشان قرار مى‏گیرند. شماها واقعاً باید با این قضیه مبارزه کنید؛ خودتان هم مراقبت نمایید.

من با تظاهر به تجمل و تجمل‏گرایى در حد معتدلِ کمِ ناگزیرش مخالفتى نمى‏کنم؛ لیکن اگر بنا شد که روند افراطى پیدا کند، چیز بسیار مزخرفى است. در لباس، در آرایش، در زر و زیورها و طلا و جواهرات، خانمها بایستى خیلى اهمیت بدهند که امساک بشود و بى‏اعتنایى به این چیزها انجام بگیرد، تا شاید ان‏شاءاللَّه به درخشندگیها و زیباییهاى واقعى‏ تر بیشتر توجه بشود، تا به این زیباییهاى ظاهرى.

گفتنی است که اداره کل امور جوانان استان تهران رهنمودهای حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) پیرامون بحث حجاب در دوران انقلاب و عصر حاضر را با عنوان «گوهر ناب» گرد آوری و در قالب کتاب حجاب در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) و منتشر شده است.

3-حجاب در جهت کرامت زن است

حجاب، تکریم آن کسى است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها - حالا من «بیشتر» که میگویم، چون همه را اطلاع ندارم - در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زنهاى اعیان و اشراف حجابى روى صورتشان مى‏انداختند؛ در بعضى از فیلمهاى قدیمى شاید دیده باشید. یک حجاب مى‏انداختند که چشمها به روى آنها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانى زنهاى اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهاى افراد پائین و طبقات پست، نه، بى‏حجاب هم مى‏آمدند؛ مانعى هم نبود.



اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنى این تکریم مال همه‏ى زنان است. این است نظر اسلام. آن وقت آنها حالا شده‏اند طلبکار، ما شده‏ایم بدهکار! آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله‏ى شهوترانى قرار دادند. یک آمارى را همین دیروز براى من نقل کردند - آمار مال یک هفته قبل است - که یک سوم زنهاى دنیا از دست مردها کتک میخورند! به نظر من اشک انسان در مى‏آید؛ این گریه‏ آور است. و این بیشتر در کشورهاى صنعتى است؛ در کشورهاى فرنگى است و ناشى از همان خشونتهاى جنسى و مطالبات خشن جنسى است که مرد از زن دارد. این هوچیگری هاى آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث میکنند:



شما حجاب را اجبارى کردید. خود آنها بی حجابى را اجبارى میکنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نمیدهند، به خاطر اینکه روسرى دارد، آن وقت به ما میگویند چرا شما حجاب را اجبارى کردید! این در جهت کرامت زن است، آن در جهت پرده‏درى و ب‏ی احترامى به زن است. و از این قبیل مواردى هست که اینها هوچیگرى‏هاى غرب است.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۹:۰۱
حسین کازرونی

مراسم عقد دختر یکی از جانبازان آسایشگاه جانبازان ثارالله شامگاه دهم تیرماه 1394 و مصادف با شب ولادت امام حسن مجتبی (ع) در این مرکز برگزار شد.














موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۲
حسین کازرونی

به خدا قسم که اگر  برای این عکس همین جا و همین لحظه به جای این بغض سنگی، دق کنم و درجا جان بدهم سزاورار سرزنش نیستم.

خدایا تا کی مرا سرپا می بینی؟ و چرا مرا این همه ضعیف می پسندی؟ چطور زندگی کنم، نفس بکشم و ببینم چکمه های کثیف سعودی ناموس مرا،  دختران فاطمه (س) را ...!

خدایا به چشم های این زن که نگاه می کنم و به وحشتی که در آن نهفته است خیره می شوم، آتشی چنان سراپای مرا می گیرد و سوزی در خرمن جگرم می افتد که به تو سوگند برای مرگ عالمی کافی ایست. پس چرا من زنده ام؟ چرا من نفس می کشم؟ مرا برای کدام روز مبادا نگه داشته ای؟ این خشمی که در ون مرا به هم ریخته و قلبم را به دردی عمیق کشانده، تا کی فقط دشمن جان خودم باشد؟




 

 





 

 شیعیان !

خیابان های منامه

فریاد می زند !

و مُغیره

در کوچه های بنی هاشم

با زره پوش های سعودی

قدم می زند!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸
حسین کازرونی

به نقل از : چارقد


گزارشی از غبارروبی گلزار شهدا توسط دختران گروه «کبوترانه»






کجا بال کبوتر می‌فروشند؟


رنگ که گرفتی
پُررنگ که شدی


یادت می‌رود که خاک رنگی ندارد


که آب بی‌رنگ است
و همه‌ی تو از آب و خاک

یادت می‌رود که همین رنگ‌ها
فرصت انعکاس آسمان را
از روحت می‌گیرند
که خودت را


لابه‌لای هزاران حرف و اسم و حدیث
گم می‌کنی

که هر جا می‌رسی
رنگ‌ها را پس می‌زنی


و دنبال دلت می‌گردی


که دلت را بر‌می‌داری
و می‌زنی به آب
به خاک
به آتش…


تا رنگ‌ها بروند و
تو بمانی و دلت…


دلت که تشنه است


تشنه‌ی یک قطره باران…



کبوترانه گرد حریم امنی جمع شده‌اند
در بهشت؛


بهشتی که مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان است


و دارالشفای آزادگان.


هفته‌ای چند روز از شهر و رنگ و لعابِ گرفته‌اش جدا می‌شوند


و قلم به‌دست می‌گیرند


تا همان دم که رنگ بر حروفِ رنگ و رو رفته‌ی سنگ‌ها می‌زنند،


غبار ِنشسته از روزمرگی زندگی بر چهره‌ها و قلب‌ها‌یشان را پاک کنند.


این‌جا بهشت زهرای تهران است؛ قرار روزهای چهارشنبه‌ی دخترانی که دلتنگی‌های‌ هفتگی‌شان را برداشته‌اند و آمده‌اند تا گوشه‌ای با خود خلوت ‌کنند؛ خلوتی آغشته به رنگ سرخ… سپید… سبز…

 

 


«کبوترانه» نام گروه فرهنگی تعدادی از دختران تهرانی است، که در مناطق عملیاتی جنوب کشور، در ایام راهیان نور شکل گرفته. از اولین برنامه‌های این گروه، نوسازی و غبارروبی گلزار شهدای تهران، عیادت از جانبازان، و دیدار با خانواده‌های شهداست.


سارا که مدیریت بچه‌ها را به‌عهده دارد، می‌گوید: “قرار بر این است که در کنار این برنامه‌ها کلاس‌های مباحثه، اخلاق و خودشناسی با حضور اساتید برجسته و اعضا، در دفتر مرکزی گروه در بهشت زهرا برگزار شود.”


 


کــ ــجـ ـا گـ ـل‌هـ ـای پـَ ـرپـَ ـر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنــ ــد؟

شـ ـهـ ـادت را مـ ـکـ ـرّر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنـ ـد؟
دلـ ـم در حـ ـسـ ـرت پـ ـرواز پـ ـوسـ ـیـ ـد


کــ ــجـ ـا بـ ـال کـ ـبـ ـوتـ ـر مـ ـی‌فـ ـروشـ ـنــ ــد؟*



 

 

شما هم دلتان پــــرواز میخواهد؟
کـبـوتـرهـا منتظرند…

 












شهدا و حجاب




*شعر از سیدحبیب نظاری



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۷
حسین کازرونی

 

البته این زنها که در پشت مجله زن روز می بینیم در اروپا هم هستند و وجود دارند اما در جاهای مخصوص !! به عنوان (زن شب) این غیر از زن اروپایی است...


فقط بعضی از زنان اروپایی هستند که ما حق داریم آنها را بشناسیم.آنهایی را که فیلم ها و مجله ها و تلویزیون ها و رمانهای نویسندگان جنسی به ما نشان میدهند به عنوان تیپ کلی (زن اروپایی)به ما میشناسانند.


البته این زنها که در پشت مجله زن روز می بینیم در اروپا هم هستند و وجود دارند اما در جاهای مخصوص !! به عنوان (زن شب) این غیر از زن اروپایی است...  فقط بعضی از زنان اروپایی هستند که ما حق داریم آنها را بشناسیم.آنهایی را که فیلم ها و مجله ها و تلویزیون ها و رمانهای نویسندگان جنسی به ما نشان میدهند به عنوان تیپ کلی (زن اروپایی)به ما میشناسانند.    حق نداریم آن دختری اروپایی را بشناسیم که از 16 سالگی به صحرای نوبی به آفریقا به صحرای الجزایر به استرالیا می رود تمام عمرش را در محیط وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی میگذراند و شب و روز در جوانی به کمال و پیری درباره ی امواجی که از شاخهکهای مورچه فرستاده می شود و شاخکهای مورچه دیگر که آنرا دریافت می کنند و چون عمر را به پایان می برد دخترش کار و فکر او را دنبال می کند. این نسل دوم زن اروپایی در سن50 به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه می گوید:<<من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علایم مکالمه ی او را یافته ام>>       حق نداریم (مادام گواشن)را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه ی افکار و مسائل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری (آیا این افراد را می شناسید؟؟) را در فلسفه ی یونان و آثار ارسطو پیدا کرد و با هم مقایسه نمود آنچه حکمای ما بد ترجمه کرده اند را تصحیح نمود.       حق نداریم (رزانس دولا شاپل) که بیش از همه ی علمای اسلام .و حتی شیعان و کباده کشان ولایت علی و مدعیان معارف علوی او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه ی تربیتی و اعتقادی شیعی از آغاز جوانی زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اندام اسلام مجهول ماند....  درست ترین خطوط سیمای علی لطیف ترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرشهای اندیشه او را یافت و رنجها و تنهایی ها و شکست ها و هراسها و نیازه ی او را برای بار نه تنها علی بدر وحنین که علی محراب و شب و چاههای بیرون مدینه را نیز پیدا کرد ونهج البلاغه او را.این دختر کافر جهنمی که هم آنچه علی به قلم آورده است پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی و پنهان اینجا و آنجا همه را گردآورد و خواند ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین نوشته هایی را که درباره ی کسی از یک قلم جاری شده است درباره ی علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحضه ای سر از اندیشه و تامل و کار و تحقیق برنگرفته است.        ما حق نداریم دوشیزه (میشن) را بشناسیم که در اشغال پاریس بوسیله ی نازی ها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری به ارتش هیتلری زد که دو بار غایبانه به مرگ محکوم شد وبا اینکه خود یهودی است انسان بود و آزادی را در اوجی می فهمید که اکنون در صف <<فداییان فلسطینی>> علیه صهیونیسم می جنگد.        ما حق نداریم هزاران دختر پاریسی را که دوشادوش مجاهدان الجزایری بی نام و نشان و بی انتظار پاداشی دنیوی یا ثواب اخروی در سازمانهای مخفی سنگرهای کوهستانی و قلب پایگاه های جنگلی از سینه ی صحرای آتش ریز صحرای الجزایر تا زیزمین ها و پناهگاه های شهر شهوت و شراب پاریس علیه استعمار فرانسه و قداره بندی چون ژنرال دوگلوسوستل و سالان و آرگو چنگیدند و از شکنجه های هولناک را و شهادتهای شکوهمند را در راه آزادی ملتی بیگانه استقبال کردند.        ما حق ندارم که (آنجلا) دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر چه می گویم؟ همه ی مردم آزاده ی جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند را بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه آنچنان که آقایان محترم مسعودیها و فرامرزیها ] مسئولان قبل از انقلاب مجله زن روز [ به نام ((زن روز)) اروپا به اطلاع بانوان ما می رساننند......تا آنجا پیش رفته که به تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.......یک بار ندیدیم از دانشگاه کمبوریج یا سوربن یا هاروارد عکس بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه می روند.  چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرنهای چهارده و پانزده اروپا و الواحی که از2500تا سه هزار سال پیش در چین پیدا شده یا روی نسخه ای از قرآن نسخه هایی از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم می شوند بی انکه تکانی بخورند و چشم به این سو آن سو بدوانند تا کتابدار کتاب را نمی گیرد و عذرشان را نمی خواهد سرشان از روی کتاب برداشته نمی شود.      منبع :  کتاب (فاطمه فاطمه است)   اثر دکتر علی شریعتی


    حق نداریم آن دختری اروپایی را بشناسیم که از 16 سالگی به صحرای نوبی به آفریقا به صحرای الجزایر به استرالیا می رود تمام عمرش را در محیط وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی میگذراند و شب و روز در جوانی به کمال و پیری درباره ی امواجی که از شاخهکهای مورچه فرستاده می شود و شاخکهای مورچه دیگر که آنرا دریافت می کنند و چون عمر را به پایان می برد دخترش کار و فکر او را دنبال می کند. این نسل دوم زن اروپایی در سن50 به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه می گوید:<<من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علایم مکالمه ی او را یافته ام>>

     حق نداریم (مادام گواشن)را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه ی افکار و مسائل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری (آیا این افراد را می شناسید؟؟) را در فلسفه ی یونان و آثار ارسطو پیدا کرد و با هم مقایسه نمود آنچه حکمای ما بد ترجمه کرده اند را تصحیح نمود.


     حق نداریم (رزانس دولا شاپل) که بیش از همه ی علمای اسلام .و حتی شیعان و کباده کشان ولایت علی و مدعیان معارف علوی او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه ی تربیتی و اعتقادی شیعی از آغاز جوانی زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اندام اسلام مجهول ماند....


درست ترین خطوط سیمای علی لطیف ترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرشهای اندیشه او را یافت و رنجها و تنهایی ها و شکست ها و هراسها و نیازه ی او را برای بار نه تنها علی بدر وحنین که علی محراب و شب و چاههای بیرون مدینه را نیز پیدا کرد ونهج البلاغه او را.این دختر کافر جهنمی که هم آنچه علی به قلم آورده است پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی و پنهان اینجا و آنجا همه را گردآورد و خواند ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین نوشته هایی را که درباره ی کسی از یک قلم جاری شده است درباره ی علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحضه ای سر از اندیشه و تامل و کار و تحقیق برنگرفته است.

      ما حق نداریم دوشیزه (میشن) را بشناسیم که در اشغال پاریس بوسیله ی نازی ها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری به ارتش هیتلری زد که دو بار غایبانه به مرگ محکوم شد وبا اینکه خود یهودی است انسان بود و آزادی را در اوجی می فهمید که اکنون در صف <<فداییان فلسطینی>> علیه صهیونیسم می جنگد.


      ما حق نداریم هزاران دختر پاریسی را که دوشادوش مجاهدان الجزایری بی نام و نشان و بی انتظار پاداشی دنیوی یا ثواب اخروی در سازمانهای مخفی سنگرهای کوهستانی و قلب پایگاه های جنگلی از سینه ی صحرای آتش ریز صحرای الجزایر تا زیزمین ها و پناهگاه های شهر شهوت و شراب پاریس علیه استعمار فرانسه و قداره بندی چون ژنرال دوگلوسوستل و سالان و آرگو چنگیدند و از شکنجه های هولناک را و شهادتهای شکوهمند را در راه آزادی ملتی بیگانه استقبال کردند.


      ما حق ندارم که (آنجلا) دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر چه می گویم؟ همه ی مردم آزاده ی جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند را بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه آنچنان که آقایان محترم مسعودیها و فرامرزیها ] مسئولان قبل از انقلاب مجله زن روز [ به نام ((زن روز)) اروپا به اطلاع بانوان ما می رساننند......تا آنجا پیش رفته که به تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.......یک بار ندیدیم از دانشگاه کمبوریج یا سوربن یا هاروارد عکس بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه می روند.


چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرنهای چهارده و پانزده اروپا و الواحی که از2500تا سه هزار سال پیش در چین پیدا شده یا روی نسخه ای از قرآن نسخه هایی از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم می شوند بی انکه تکانی بخورند و چشم به این سو آن سو بدوانند تا کتابدار کتاب را نمی گیرد و عذرشان را نمی خواهد سرشان از روی کتاب برداشته نمی شود.



منبع :  کتاب (فاطمه فاطمه است)   اثر دکتر علی شریعتی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۵۵
حسین کازرونی

وقتــی می‌پرســند : نمـی‌ پـزیــد در ایــن || گــرما || ؟!

یــک لبخـــند بــزن و بــگو :

● ● ● ســرگرم عشــقبــازی کـه باشــی

در اشــتیاق خاکــستر شدن ،

این گرما کـه|| شــوخی کوچــکی || بیش نیـــست! ● ● ●

و بعــد دقیــق شو در چــهرشان ،

تا خـوب بـبینـی کـه چــطور می‌شود با یک || چــادر || ،

تمــام ِ معـــادلات عقلانــی‌شـان را در لحـــظه‌ای بر هــم زد


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۸
حسین کازرونی
جمعی از مسافران و شهروندان شیعه و سنی جزیره کیش با بدست گرفتن پلاکارت من محمد (ص) را دوست دارم ارادت خود را نسبت به ساحت مقدس حضرت رسول ابراز داشتند.












موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۴
حسین کازرونی



دبه درآوردن آمریکایی ها+پوستر


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۹
حسین کازرونی


شعر را پیدا کنید و کلامی را بیابید که حقیقتاً معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیل از غزل ها صائب و بعضی از شعرای سبک هندی، که از جنبه اخلاقی خوب و قابل قبولی برخوردار است. کلام هایی چنین را روی آهنگ های خود بگذارید، تا آثار پسندیده ای به وجود بیاورید.


بعضی از موسیقی­دان‌های سنتی اصیل و ریشه‌دار، گاهی می‌گویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت».

من این را نمی‌خواهم بگویم. من تقسیم دیگری را می‌خواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذال‌ها از بین برود، قانع نیستم.

بلکه می‌گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت‌گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدف­دارکردن موسیقی است.


+++++++++++++++++++++++++++++++++++++


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۱۵
حسین کازرونی



پشت صحنه فیلم ولگرد..
وقتی ساق پات زخمه و درد داری و شنیدن صدای کات برات عین هدیه است..
اما امان از دوربین پشت صحنه...
به جد بگم...


واقعا گروه درست و حرفه ایی و با اخلاقی داریم ..الهی الحمدالله شکر ..
کمتر دیده بودم تو گروه این همه نماز خون و آدم های با ایمان باشه.
دیگه سر صحنه کسی مسخره ام بابت گفتن یا علی نمیکنه.


وقت وضو و نماز داریم همراه با تجدید گریم .(شاید گروه های دیگه هم داشته باشن ) من ندیده بودم .


مردا وقتی بهشون میگم برادرم، براشون عجیب نیست و به مسخره نمیگن بعله خواهرم !


خانوم های گروه به خاطر ایمان قلبی و یک هدف بودن واسه هم نمیزنن و چادر پوشیدنمو مسخره نمیکنن که من از لای در ببینم و در خلوتم بغض کنم .تازه کمک و تشویقم هم میکنن همشونو دوست دارم.


کوچیکترا حرمت بزرگ ترا رو دارن.حس میکنم نقش لیلا دخترمه.


اولین بار بود واژه ...کوماندو رو نشنیدم.
اولین بار بود با کارگردانی کار کردم که سالهاست مداح اهل بیتن ..دستمریزاد.


خلاصه که این گروه روشنفکر نیستن .هممون دهاتی هستیم و ریشه هامون پیدا ست که تو خاکه .الهی شکر.
خدا عزتتون رو بیشتر کنه.


خدا از این قشر آدما رو تو سینما افزون تر کنه.و توفیق بده باهاشون کار کنیم.
منتظرم ببینم تو کامنت ها غیرت مردا و البته شرف و عفت زنان مسلمان کشورمو.


** ** بنده قصد جسارت به خانواده شریف سینما و تلویزیون رو هرگز نداشتم و ندارم فقط یافته های امروزم بود که بی سانسور گفتم ***

یا علی.


به نقل از : فارس
 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۲۹
حسین کازرونی

وبلاگ  زینت زن=حفظ حجاب((Hejab pix))+عکس+پوستر نوشت: 

 


 

 

 

خوشا آنان که قبل از تانگو مــردند
بدون لاین و واتساپ جان ســپردند
خوشا آنان که در وایبر نرفتـــــــند
به دور از فیسبوک در خاک خفتند
همان هایی که از تانگو بریــــــدند

ز اینترنت به اونترنــــــــت پریدند
همان هایی که یک فــــایلم نداشتند
کامنت عشق بر عالـــــــــم نوشتند

همان هایی که خیلی کـــار درستند

به این پست مجــــــازی دل نبستند
همان ها که ســــــعادت را خریدند
شهادت لایــــــــک کردند و پریدند

رضا رفیعی

 

 


به نقل از وبلاگ : گروه وبلاگ نویسان نسیم


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۸
حسین کازرونی

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

 

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستانشهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستانشهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستانشهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستانشهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

شهید بزرگوار سید احسان حاجی حاتملو ، شهید مدافع حرم از استان گلستان

 

 

منبع گزارش توصویری  : گلستان  و   تسنیم

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۱
حسین کازرونی

 

ترویج بی‌بند و باری در یکی از نمایش‌های روی صحنه تئاتر

 

 

« دورهمی زنان شکسپیر » یکی از نمایش‌های اخیر روی صحنه است که روایتی از زنان مرفه مدرن فارغ از آرمان و دردهای عمیق و احساس مسئولیت انسانی را با استفاده از برخی شخصیت‌های زن مشهور آثار شکسپیر به حوزه تئاتر می‌ آورد اما برخی منتقدان می‌گویند که این نمایش لبریز از گوشه و کنایه‌های اروتیک و اطوار و حرکات جلف و آموزه‌های سخیف و زشت است.

 

  ترویج بی‌بند و باری در یکی از نمایش‌های روی صحنه تئاتر        « دورهمی زنان شکسپیر » یکی از نمایش‌های اخیر روی صحنه است که روایتی از زنان مرفه مدرن فارغ از آرمان و دردهای عمیق و احساس مسئولیت انسانی را با استفاده از برخی شخصیت‌های زن مشهور آثار شکسپیر به حوزه تئاتر می‌ آورد اما برخی منتقدان می‌گویند که این نمایش لبریز از گوشه و کنایه‌های اروتیک و اطوار و حرکات جلف و آموزه‌های سخیف و زشت است.    *****************************************   مدتی است که نمایش «دورهمی زنان شکسپیر»‌ به کارگردانی بهاره رهنما روی صحنه رفته است.  شاهرخ منفرد در مشرق درباره این نمایش نوشته است: «‌زنان معروف برخی آثار شکسپیر، «ژولیت» از نمایش «رومئو و ژولیت»، «افیلیا» از نمایش «هملت»، «دزدمونا» از نمایش «اتللو»، «کاترین» از نمایش «رام کردن زن سرکش» و «میراندا» و «کلئوپاترا» از نمایش‌های «مکبث» و «آنتونی و کلئوپاترا» در منزل «ژولیت» دور هم جمع شده‌اند و به قول خودشان یک «دورهمی زنانه» تشکیل داده‌اند.  اما کلئوپاترا و دزدمونا و کاترین و دیگران، آنگونه که به صحنه آمده‌اند، زنانی کاملاً امروزی‌اند و از شخصیت و درونمایه شکسپیری خود جدا شده‌اند و از نمایش‌های شکسپیر، فقط شباهتی در اسم و اندک مایه‌ای از برخی عادات را دارند. اینان زنان  امروزی‌اند؛ زنانی مدرن و سکولار، زنانی مرفه از جماعت  مرفهان بی‌درد  سکولار- مدرنیست که غم‌ها، رنج‌ها و نگرانی‌هاشان نیز حقیر و ابلهانه و جانورگونه است.  اینان زنانی اسیر تبرج و اسراف و در تمنای آرزوهای سرمایه‌دارانه مدرن هستند؛ همان گونه که گرفتار هوس‌بازی، خیانت به همسر، تنوع‌طلبی، حسادت و رقابت‌های نفسانی‌اند، همانگونه که مردانشان نیز بی‌وفا و بوالهوس و خیانتکارند.»  وی ادامه داده است: «‌این دورهمی، دورهمی زنان مرفه و فوق‌مرفه سرمایه‌دار و سرمایه‌دارصفت است که اساسی‌ترین دردهایشان پنهان کردن فساد و خیانت خود از شوهران و عشاقشان و دور کردن زنان دیگر از مردانشان و توصیه کردن یکدیگر به «ترفندهای زنانه» و فریب دادن خود و دیگران و ارضای تمنیات بی‌پایان نفسانی و جاه‌طلبانه‌شان است.»  این تحلیلگر در ادامه به شماری از دیالوگ‌های نمایش «‌دورهمی زنان شکسپیر» اشاره می‌کند:  « زنی به نام «میراندا» خطاب به زنی که هنوز در فکر شوهر (یا دوست پسرش) است «لازم شد شما را به ناپل ببرم تا ببینید خداوند چه لقمه‌های دندان‌گیری آفرید» (کنایه از مردان ناپلی) زنی به نام «کلئوپاترا» با اشاره به شوهر «دزدمونا» (یکی از زنان حاضر در میهمانی): «مغربی» (نام شوهر دزدمونا) هم خوب چیزی است در لیستم داشته باشم.»  کلئوپاترا در اشاره به تحریک‌پذیری از طریق لمس: «من «تاچی» (اشاره به touch لمس کردن، دست زدن) هستم.»  «میراندا»: «مردها را باید با جزئیاتشان وصف کرد.»  زنی (با اشاره کنایه‌آمیز به توانایی جنسی مردی به نام «رومئو:»):«انگار رمئو قرص است. اول، هر 2 ساعت یک بار، بعد می‌شود روزی یک بار، بعد می‌شود هفته‌ای یک بار، بعد می‌شود ماهی یک بار... بعد هم دیگر دلت می‌خواهد برود و سالی یک بار هم نبینی‌اش.»  «میراندا»: «عشق  اول، یک بحران است. نتیجه فقدان  امکانات و محدودیت.»»  بر اساس این گزارش و به نقل از مشرق، در این نمایش، زنان با اطوار و حرکات در صحنه به یکدیگر از «ترفندهای زنانه» برای جلب نظر مردان می‌گویند و شوخی‌های رکیک می‌کنند. از میان این همه اطوار و حرکات و اشارات  لفظی و غیرلفظی اروتیک، این پیام‌ها به بینندگان زن و مرد و جوان و غیرجوان (و البته بیشتر جوان و اغلب خانم) منتقل می‌شود که «ازدواج، پایان عشق است»، «ازدواج نه، عشق آری»، «مردها همه تنوع طلبند»، «از هر 100 تا مرد، شاید یکی پیدا شود که بد نباشد» و (اینها برخی از عبارات دیالوگ‌های این نمایش بوده است)؛ عشق و پایبندی را رها کن و به دنبال لذت و تنوع‌طلبی و خوشگذرانی باش، چون مردها هم همینگونه‌اند و به کسی وفا نمی‌کنند. تعهد و ازدواج و پایبندی به زندگی با یک مرد حماقت است.  منفرد در نهایت اینگونه نتیجه‌گیری کرده است که درونمایه اصلی این نمایش، ترویج و تبلیغ بی‌بند و باری، بی‌اخلاقی، هوسرانی، ازدواج گریزی و ایجاد بدبینی میان دو جنس مردان و زنان (با هوس‌باز و خیانت‌پیشه نشان دادن آنها) در حال و هوای سکولاریستی مرفهان بی‌درد است و چرا وزارت ارشاد با این جریان (و جریان‌های دیگر) مروج تهاجم فرهنگی مقابله نمی‌کند و چرا به آنها امکان فعالیت می‌دهد؟     منبع : روزنامه جوان



*****************************************


مدتی است که نمایش «دورهمی زنان شکسپیر»‌ به کارگردانی بهاره رهنما روی صحنه رفته است.

شاهرخ منفرد در مشرق درباره این نمایش نوشته است: «‌زنان معروف برخی آثار شکسپیر، «ژولیت» از نمایش «رومئو و ژولیت»، «افیلیا» از نمایش «هملت»، «دزدمونا» از نمایش «اتللو»، «کاترین» از نمایش «رام کردن زن سرکش» و «میراندا» و «کلئوپاترا» از نمایش‌های «مکبث» و «آنتونی و کلئوپاترا» در منزل «ژولیت» دور هم جمع شده‌اند و به قول خودشان یک «دورهمی زنانه» تشکیل داده‌اند.

اما کلئوپاترا و دزدمونا و کاترین و دیگران، آنگونه که به صحنه آمده‌اند، زنانی کاملاً امروزی‌اند و از شخصیت و درونمایه شکسپیری خود جدا شده‌اند و از نمایش‌های شکسپیر، فقط شباهتی در اسم و اندک مایه‌ای از برخی عادات را دارند. اینان زنان  امروزی‌اند؛ زنانی مدرن و سکولار، زنانی مرفه از جماعت  مرفهان بی‌درد  سکولار- مدرنیست که غم‌ها، رنج‌ها و نگرانی‌هاشان نیز حقیر و ابلهانه و جانورگونه است.

اینان زنانی اسیر تبرج و اسراف و در تمنای آرزوهای سرمایه‌دارانه مدرن هستند؛ همان گونه که گرفتار هوس‌بازی، خیانت به همسر، تنوع‌طلبی، حسادت و رقابت‌های نفسانی‌اند، همانگونه که مردانشان نیز بی‌وفا و بوالهوس و خیانتکارند.»

وی ادامه داده است: «‌این دورهمی، دورهمی زنان مرفه و فوق‌مرفه سرمایه‌دار و سرمایه‌دارصفت است که اساسی‌ترین دردهایشان پنهان کردن فساد و خیانت خود از شوهران و عشاقشان و دور کردن زنان دیگر از مردانشان و توصیه کردن یکدیگر به «ترفندهای زنانه» و فریب دادن خود و دیگران و ارضای تمنیات بی‌پایان نفسانی و جاه‌طلبانه‌شان است.»

این تحلیلگر در ادامه به شماری از دیالوگ‌های نمایش «‌دورهمی زنان شکسپیر» اشاره می‌کند:

« زنی به نام «میراندا» خطاب به زنی که هنوز در فکر شوهر (یا دوست پسرش) است «لازم شد شما را به ناپل ببرم تا ببینید خداوند چه لقمه‌های دندان‌گیری آفرید» (کنایه از مردان ناپلی) زنی به نام «کلئوپاترا» با اشاره به شوهر «دزدمونا» (یکی از زنان حاضر در میهمانی): «مغربی» (نام شوهر دزدمونا) هم خوب چیزی است در لیستم داشته باشم.»

کلئوپاترا در اشاره به تحریک‌پذیری از طریق لمس: «من «تاچی» (اشاره به touch لمس کردن، دست زدن) هستم.»

«میراندا»: «مردها را باید با جزئیاتشان وصف کرد.»

زنی (با اشاره کنایه‌آمیز به توانایی جنسی مردی به نام «رومئو:»):«انگار رمئو قرص است. اول، هر 2 ساعت یک بار، بعد می‌شود روزی یک بار، بعد می‌شود هفته‌ای یک بار، بعد می‌شود ماهی یک بار... بعد هم دیگر دلت می‌خواهد برود و سالی یک بار هم نبینی‌اش.»

«میراندا»: «عشق  اول، یک بحران است. نتیجه فقدان  امکانات و محدودیت.»»

بر اساس این گزارش و به نقل از مشرق، در این نمایش، زنان با اطوار و حرکات در صحنه به یکدیگر از «ترفندهای زنانه» برای جلب نظر مردان می‌گویند و شوخی‌های رکیک می‌کنند. از میان این همه اطوار و حرکات و اشارات  لفظی و غیرلفظی اروتیک، این پیام‌ها به بینندگان زن و مرد و جوان و غیرجوان (و البته بیشتر جوان و اغلب خانم) منتقل می‌شود که «ازدواج، پایان عشق است»، «ازدواج نه، عشق آری»، «مردها همه تنوع طلبند»، «از هر 100 تا مرد، شاید یکی پیدا شود که بد نباشد» و (اینها برخی از عبارات دیالوگ‌های این نمایش بوده است)؛
عشق و پایبندی را رها کن و به دنبال لذت و تنوع‌طلبی و خوشگذرانی باش، چون مردها هم همینگونه‌اند و به کسی وفا نمی‌کنند. تعهد و ازدواج و پایبندی به زندگی با یک مرد حماقت است.

منفرد در نهایت اینگونه نتیجه‌گیری کرده است که درونمایه اصلی این نمایش، ترویج و تبلیغ بی‌بند و باری، بی‌اخلاقی، هوسرانی، ازدواج گریزی و ایجاد بدبینی میان دو جنس مردان و زنان (با هوس‌باز و خیانت‌پیشه نشان دادن آنها) در حال و هوای سکولاریستی مرفهان بی‌درد است و چرا وزارت ارشاد با این جریان (و جریان‌های دیگر) مروج تهاجم فرهنگی مقابله نمی‌کند و چرا به آنها امکان فعالیت می‌دهد؟

 

منبع : روزنامه جوان

 


برچسب‌ها: ترویج بی‌بند و باری در یکی از نمایش‌های روی صحنه ت, دورهمی زنان شکسپیر, اعتراض به بد حجابی
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۹
حسین کازرونی